شایلینشایلین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

بزرگترین هدیه خدا

تاريخ تولد شايلين مشخص شد

  فرشته نازم امروز حسابی نگران شدم روز خیلی سختی بود   امروز رفته بودم دکی تا ببینم حال شایلین کوچولوی مامان چطوره دکی یک کم نگران شد چون من خیلی ورم کرده بودم و اضافه وزنم زیاد بود در ضمن فشارم هم بالا بود خلاصه دکی یک آزمایش اورژانسی واسه مامان داد تا انجام بده و زود جوابشو بیاره...............نمیدونی تا رفتم آزمایشگاه آزمایش دادم و جوابش آماده شد به من و مامانی که باهام بود چی گذشت مامان جون فکرم هزار جا رفت باز خدا رو شکر دیشب سونو بودم و خیالم یک کم راحت بود که حالت خوبه فقط نگران بودم نکنه دکی مجبور بشه زودتر سزارین کنه................ بگذریم شایلین نازم خوشبختانه هیچی نبود فقط مامان عفونت ادرار داشت که ب...
20 ارديبهشت 1390

دلنوشته هاي يك مادر بيحوصله

شايلين كوچولوي مامان نميدونم چرا اين روزا و شبا اينقدر سخت وكشدار ميگذرن واسه اومدنت خيلي بيتابم......... تمام وجودم تمناي در آغوش كشيدنت رو داره شبا تا صبح بيدارم و به تو فكر ميكنم نميخوام از سختي خارشهاي وحشتناك پاهام بنالم چون واسه داشتن تو زجرهاي سخت تر از اين هم ارزش تحمل كردن رو داره نميدونم چه شكلي هستي همش چشمامو ميبندم و توي خيالم تصورت ميكنم تو فرشته كوچولوي من با هر شكل و قيافه اي  براي من رويايي ترين تصويري هستي كه ميتونم توي تمام عمرم ببينم اين روزا به خيلي چيزا فكر ميكنم به اين كه هر نطفه اي كه توي رحم مادر بسته ميشه يك معجزه بزرگ از طرف خداونده به اين كه من چقدر خوشبختم كه لايق مادر شدن ه...
18 ارديبهشت 1390

لالايي خاله مليحه براي فرشته نازنين

    شايلين كوچولو مامان خاله مليحه ات واست لالايي فرستاده قربون خاله ات برم كه دلش ضعف ميره واسه تو مامان هم داره لالايي ها رو حفظ ميكنه تا فسقلي من كه اومد توي بغلم براش بخونم تا خوابهاي ناز ببينه لالايي ماه و مهتابه لالايي مونس خوابه لالايي قصه ي گل هاس پر از آفتاب پر از آبه لالايي رسم و آيينه لالايي شعر شيرينه روون و صاف و ساده زلال مثل آيينه لالايي گرمي خونه لالايي قوت جونه لالايي ميگه:يک شب هم کسي تنها نمي مونه لالايي آسمون داره گل و رنگين کمون داره توي چشمون درويشش نگاهي مهربون داره لال...
20 اسفند 1389

لالايي براي گيلاس كوچولوي خودم

فسقلي مامان امروز رفتم آزمايشگاه و يك شربت بد مزه خوردم بعدشم ازم خون گرفتن كه ببنينن من ديابت بارداري دارم يا نه گيلاس مامان دارم واست لالايي ياد ميگيرم تا وقتي اومدي توي بغلم واست بخونم         ...
18 اسفند 1389

وسايل شايلين كوچولوي من

سلام فرشته ناز مامان چند وقته خيلي واسه مامان دلبري ميكني هان اون دستو پاهاي كوچولوتو تكون ميدي تا مامان هي قربون و صدقه ات بره ديشب با مامان جونت رفتيم يك عالمه واسه شايلين كوچولو خريد كرديم. ديشب همه وسايلتو پهن كرده بودم و باهاش عشق ميكردم حالا عكساشو برات ميزارم                                                                  ...
11 اسفند 1389

هفته 27 بارداري

سلام دخمل عزيزم امروز وارد هفته 27 بارداري شديم     خيلي خوشحالم كه روز به روز بزرگتر ميشي و به لحظه در آغوش كشيدنت نزديك تر ميشيم     آدم وقتي خودش مامان ميشه تازه ميفهمه مامانها چقدر عاشق بچه هاشون هستن     اميدوارم تو هم يك روز مامان بشي و احساس منو درك كني   خيلي دوستت دارم   كودك شما دارد همه رحم شما را پر مي كند! در اين هفته او حدود 900 گرم وزن دارد و طول بدن او نيز 36.5 سانتي متر است. او اكنون مي تواند چشمان خود را باز و بسته كند و در زمانهاي مشخصي مي خوابد و بيدار مي شود. او مي تواند ...
3 اسفند 1389

اسم شايلين تصويب شد

يك خبر خيلي خوب واست دارم عشق كوچولوي من مامان امروز رفته بود ثبت احوال تا بپرسه اسم شايلين رو ميزارن يا نه!!!!!!!!!!!!! و اون خانومه كه خيلي م عصباني بود بهم گفت آره نميدوني چقدر خوشحال شدم آخه دوست دارم اسم كوچولوي نازم رو شايلين بزارم دختر بي همتاي من ...
3 اسفند 1389

بدون عنوان

    سلام دختر نازنينم اگه بدوني امشب چقدر داره برف مياد من كه تا حالا همچين برفي نديده بودم قربونت بشم كه وقتي من با ديدن برف ذوق ميكنم تو هم لگد ميزني شيرين ترين لحظات زندگيم لحظاتيه كه تو فرشته كوچولو توي وجود من تكون ميخوري!   خدايا شكرت كه من را زن آفريدي تا لذت مادر شدن رو درك كنم   ...
30 بهمن 1389