شایلینشایلین، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

بزرگترین هدیه خدا

شايلين 40 روزه ميشود

                                                     شايلين فسقلي مامان 40 روزه ميشه 40 روزگيت مبارك عزيز دلم                                                        &n...
1 تير 1390

اولين لبخند شايلين بي همتا من

ا مروز شايلين من براي اولين بار بصورت ارادي  وقتي با لباش بازي ميكردم خنديد الهي قربونش برم با اون لبخند انگار دنيا رو بهم دادن تمام درد ها و سختي هاي اين يك ماه رو فراموش كردم دختركم ان شالا... هميشه لبت پر خنده باشه ...
25 خرداد 1390

روز مادر بر همه مادران عاشق مبارک

امروز روز مادره یکی  از زیباترین روزهای سال هرسال عاشقانه مادرمو بغل میکردم و از صمیم قلب بهش تبریک میگفتم ولی امسال مادرم عاشقانه بغلم کرد و از صمیم قلب روز مادرو بهم تبریک گفت چقدر لذت بخشه وقتی به تو روز مادر رو تبریک بگن نه روز زن رو چقدرلذت بخشه وقتی همسرت از طرف دخترت برات هدیه روز مادر میگیره و عاشقانه بهت میگه روز مادر مبارک چقدر لذت بخشه لذت مادر شدن ...
3 خرداد 1390

شناسنامه شایلین کوچولو

        امروز بابای شایلین رفته بود ثبت احوال تا واسه دخمل شناسنامه بگیره اولش  میگن اسم شایلین نمیشه بزارین ما هم خیلی ناراحت شدیم و گفتیم اخه ما قبلا پرسیدیم گفتن میشه خلاصه زنگ میزنن این طرف و اونطرف تا بالاخره میگن بله تا واسه اسمش مجوز اومده دخمل خوشکلم اسمت مبارک باشه     ...
28 ارديبهشت 1390

تولد شایلین مامان

    شایلین من دخمل یکی یک دونه من در تاریخ 23 اردیبهشت 1390 ساعت11   صبح در بیمارستان  مهر مشهد متولد شد قرار نبود اینقدر زود بیاد ولی خوب بچم یک کم عجله داشت وزن شایلین2350 و قدش 48 سانت.........نمیدونم چرا اینقدر دخملم ریز شده   ...
25 ارديبهشت 1390

تاريخ تولد شايلين مشخص شد

  فرشته نازم امروز حسابی نگران شدم روز خیلی سختی بود   امروز رفته بودم دکی تا ببینم حال شایلین کوچولوی مامان چطوره دکی یک کم نگران شد چون من خیلی ورم کرده بودم و اضافه وزنم زیاد بود در ضمن فشارم هم بالا بود خلاصه دکی یک آزمایش اورژانسی واسه مامان داد تا انجام بده و زود جوابشو بیاره...............نمیدونی تا رفتم آزمایشگاه آزمایش دادم و جوابش آماده شد به من و مامانی که باهام بود چی گذشت مامان جون فکرم هزار جا رفت باز خدا رو شکر دیشب سونو بودم و خیالم یک کم راحت بود که حالت خوبه فقط نگران بودم نکنه دکی مجبور بشه زودتر سزارین کنه................ بگذریم شایلین نازم خوشبختانه هیچی نبود فقط مامان عفونت ادرار داشت که ب...
20 ارديبهشت 1390

دلنوشته هاي يك مادر بيحوصله

شايلين كوچولوي مامان نميدونم چرا اين روزا و شبا اينقدر سخت وكشدار ميگذرن واسه اومدنت خيلي بيتابم......... تمام وجودم تمناي در آغوش كشيدنت رو داره شبا تا صبح بيدارم و به تو فكر ميكنم نميخوام از سختي خارشهاي وحشتناك پاهام بنالم چون واسه داشتن تو زجرهاي سخت تر از اين هم ارزش تحمل كردن رو داره نميدونم چه شكلي هستي همش چشمامو ميبندم و توي خيالم تصورت ميكنم تو فرشته كوچولوي من با هر شكل و قيافه اي  براي من رويايي ترين تصويري هستي كه ميتونم توي تمام عمرم ببينم اين روزا به خيلي چيزا فكر ميكنم به اين كه هر نطفه اي كه توي رحم مادر بسته ميشه يك معجزه بزرگ از طرف خداونده به اين كه من چقدر خوشبختم كه لايق مادر شدن ه...
18 ارديبهشت 1390